پایگاه فرهنگی مذهبی مجازی

۱۸ مطلب با موضوع «سبک زندگی» ثبت شده است

ما نان و ماست می خوریم

ما نان و ماست می خوریم

سردار شهید علیرضا عاصمی - فرمانده تخریب قرارگاه های خاتم، کربلا و نجف - همیشه یک تبسم زیبا داشت. وارد خانه که می شد، قبل از حرف زدن لبخند می زد. عصبانی نمی شد؛ صبور بود. اعتقادش این بود که این زندگی موقت است و نباید سر مسائل کوچک خود را درگیر کنیم. گاهی وقت ها از شدت خستگی خوابش نمی برد. یک روز مشغول آشپزی بودم. علی هم کنار دیوار تکیه داد و مشغول صحبت با من شد، تا اینکه چند دقیقه بعد، هنگامی که خواستم آب و غذایی برای او ببرم، نگاه کردم دیدم کنار دیوار خوابش برده، ولی با همین وضعیت خیلی از مواقع کمک کار من در منزل بود. مثلا اجازه نمی داد که هر شب از خواب بلند شوم و به بچه برسم. می گفت:"یک شب من یک شب شما..."یک شب شام آماده کرده بودم که متوجه شدیم همسایه ما شام درست نکرده، چون تصور می کرده که همسرشان به منزل نمی آید؛ فورا علی غذای ما را برای آن ها برد. گفتم:"خودمان؟!" گفت:"ما نان و ماست می خوریم...".

 

جمعی از نویسندگان، همسرداری سرداران شهید، تهران، موسسه فرهنگی و هنری قدر ولایت، 1389، فصل سردار شهید علیرضا عاصمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ساده گرفتن ازدواج جوانان

روزی مرحوم کاشف الغظا، یکی از مراجع بزرگ تقلید، پس از پایان درس فرمودند:"من دختری دارم که وقت ازدواجش فرا رسیده است، اگر یک فرد متدین و اخلاقی باشد من او را به دامادی می پذیرم و دخترم را به همسری او در می آورم." در این میان، یکی از حضار از جای خود برخواست و پس از لحظه ای، بدون اینکه سخنی بگوید، نشست. پس از اتمام جلسه، مرحوم کاشف الغطا او را به منزلشان دعوت کردند. معلوم شد یکی از شاگردان فاضل، متدین و خوش اخلاق خود اوست. بنابراین، بدون اینکه نیاز به تحقیق بیشتری درباره ی او داشته باشد، درباره ی امکانات مالی اش از او پرسیدند. طلبه جوان در پاسخ گفت:"چیزی ندارم." مرحوم کاشف الغطا فرمودند:"مانعی ندارد، این منزل ما یک اتاق خالی دارد که فعلا به آن نیازی نداریم و شما می توانید در آن زندگی کنید." سپس در همتن شب، مقدمات عروسی و ازدواج را فراهم کرد و دخترشان را به رسم آن روزگار عروس کردند. داماد کسی نبود جز مرحوم حاج شیخ محمدتقی مسجدشاهی اصفهانی که بعد ها یکی از مراجع بزرگ تقلید شد.

 

احمدحسین شریفی، آیین زندگی(اخلاق کاربردی)، قم، معارف، 1384، ص177


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

سبک زندگی 1

سال گذشته از مردم عزیزمان خواهش شد که تشریفات افطار را کم کنند، کمیت ضیافت‌شوندگان در افطار را افزایش بدهند؛ امسال در مراکز عمومى، در مراکز مقدس، در خیابانها، در حسینیه‌ها، در جاى جاى کشور، خبرهایى که به ما رسید، نشان‌دهنده‌ى این بود که مردم همت کرده‌اند و این کار را توسعه داده‌اند. توصیه‌ى این حقیر این است که این‌جور چیزها را - که در شکل دادن به سبک زندگى اسلامى تأثیر میگذارد - هرچه بیشتر توسعه بدهید.

مقام معظم رهبری ۱۳۹۳/۰۵/۰۷


همین بحث سبک زندگی و اسلوب زندگی به حسب نظر اسلام، این در داخل بسیج میتواند یک معیار برای خودشناسی باشد. بحث این نیست که دستگاههای برتر و بالاتر بیایند ما را عیار بزنند، ببینند چه جوری است، بحث این است که خودمان، خودمان را عیارسنجی کنیم. رفتار ما در محیط کار چگونه است؟ رفتار ما با همسر و فرزند چگونه است؟ رفتار ما در محیط زندگی و محیط اجتماعی چگونه است؟ رفتار ما با زیر دست چگونه است؟ با کسی که بالادست ماست، رفتار ما چگونه است؟ رفتار ما با دوست چگونه است؟ با دشمن چگونه است؟ اینها همه در اسلام اندازه و معیار دارد. خودمان را بسنجیم. این میشود عیار خویش را سنجیدن، خود را درست شناختن. اگر از اینجا شروع کردیم، بنیان زندگی ما، بنیان کار ما در همه‌ی بخشها، بخصوص در بسیج، که حالا محل بحث ماست، تقویت خواهد شد.

 مقام معظم رهبری ۱۳۹۱/۰۹/۰۱

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چهار چیز در چهار چیز

پیامبر خدا(ص) فرمودند: خداوند چهار چیز را در چهار چیز قرار داده است:

اول: برکت علم را در تعظیم استاد قرار داده است. شاگرد باید استادش را تعظیم کند و به او احترام بگذارد... من هر شب برای آشیخ مرتضی زاهد(ره) یک سوره قرآن می خوانم این ها در برکت علم تاثیر دارد.

دوم: بقای ایمان در تعظیم خداست؛ اگر خدا را بزرگ بشماری، ایمانت باقی می ماند. خواندن نمار در اول وقت تعظیم الله است.

سوم: اگر کسی می خواهد در دنیا شاد باشد و دست به هرچه می زند طلا بشود، می بایست به پدر و مادرش نیکی کند.

چهارم: اگر می خواهی که از آتش دوزخ رهایی یابی، مردم را از خود نرنجان و آن ها را اذیت نکن.


از فرموده های آیت الله مجتهدی تهرانی(ره)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

نمازجمعه قلب فرهنگی هر شهر است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

کالای ایرانی

بنده به مسائل معیشت مردم خیلی فکر میکنم، خیلی دغدغه‌مندم نسبت به مسئله‌ی معیشت مردم امّا هرچه فکر میکنم، هرچه با کارشناس‌ها و آدمهای وارد و مطّلع مشورت میکنم، میبینم جز این راهی وجود ندارد که ما قاطعاً تکیه کنیم به مسائل داخلی. اینکه تجّار خارجی بیایند و بروند و هیچ آبی هم از اینها گرم نشود -که تا حالا [هم‌] نشده- [چه فایده دارد]؟ الان حدود یک‌سال است مدام می‌آیند و میروند؛ کاری هم نکرده‌اند. اگر هم بخواهند کاری کنند، تصرّف بازار ایران است که درست به ضرر ما است. فایده‌ی آمد و رفت این هیئتها باید سرمایه‌گذاری باشد، باید ایجاد تولید باشد، باید در جاهایی که احتیاج داریم به فنّاوری جدید، [آوردن‌] فنّاوری جدید باشد؛ اینها باید باشد؛ اینها نیست یا کم است. این چیزها را بایستی مسئولین محترم رعایت کنند، دنبال کنند. اینکه ما گفتیم اقدام و عمل، البتّه حالا مشغولند، باید ان‌شاءالله نتیجه‌ی کار محسوس بشود، ملموس بشود که مردم حس کنند، لمس کنند؛ راه این است.

مقام معظم رهبری۱۳۹۵/۰۵/۱۱


کسانی که مصرف‌کننده هستند – که همه‌ی ملّت ما در واقع مصرف‌کننده‌اند – محصولات داخلی را مصرف کنند که من روی این بارها و بارها تکیه کردم و امروز هم عرض میکنم و تکیه میکنم. ‌همه سعی بکنند محصولات داخلی را مصرف بکنند، کارگر ایرانی را حمایت بکنند، کارگاه تولیدی داخلی را با مصرف کردن [محصول] آن رونق بدهند.
مقام معظم رهبری ۱۳۹۴/۰۱/۰۱
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ما برای این چادر داریم می رویم

رگ هایش پاره پاره شده بود و خونریزی شدیدی داشت. وقتی دکتر این مجروح را دید به من گفت:"بیارش داخل اتاق عمل...". دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جا به جا کنم. مجروح به سختی گوشه ی چادرم را گرفت و بریده بریده و به سختی گفت:" من دارم می روم تا تو چادرت را در نیاوری؛ ما برای این چادر داریم می رویم." چادرم در مشتش بود که شهید شد.


راوی: خانم موسوی، از پرستاران زمان جنگ

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

درد دلی با جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی

رسالت علمی و عملی حوزه علمیه اقتضا می‌کند، آستین همت بالا بزنند و طرحی نو در اندازند و از مظلومیت اسلام عزیز بکاهند؛ این وضعیت فرهنگی، شایسته و زیبنده اسلام نیست و صد البته قابل تغییر است.



«ازدواج سفید، پدیده دختران خیابان انقلاب، بالا رفتن مصرف مشروبات الکلی، افزایش وحشتناک آمار طلاق و سن ازدواج» و ...

اینها پدیده‌هایی است که اخبارش را کم و بیش از رسانه ها می خوانیم و می شنویم و شاید هم بی تفاوت از کنارش می گذریم! قطعا تحلیل این پدیده ها نیازمند کار تخصصی کارشناسی و تشکیل تیم پژوهشی متشکل از دانش های گوناگون است. اما فارغ از تحلیل جامعه شناختی این موضوع، باید ببینیم آیا ما هم نسبت به این مسائل وظیفه ای داریم یا خیر؟ به بیان روشن تر آیا تمام مشکل، متوجه کسانی است که این رفتارها را انجام می دهند یا ما هم در طول این سال ها، سستی ها و کم کاری هایی داشته ایم که وضعیت کنونی پدید آمده است؟

برای پاسخ به سوال بالا، ابتدا باید مقدمه ای کلامی بگوییم و آن هم بیان یکی از اعتقادات شیعی است. ما همواره در مباحث اعتقادی مان می گوییم اگر اسلام به درستی تبیین شود، مردم از آن پیروی می کنند. هم چنان که امام رضا علیه السلام می فرماید: «الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتّبعونا. مردم اگر زیبایی های سخن ما ( اهل بیت) را درک کنند، از ما پیروی می کنند.» (1) بر طبق این حدیث شریف، آن چه به دوش عالمان شیعه گذاشته شده، صرفا تبیین و تبلیغ سخنان اهل بیت است که اگر به درستی صورت گیرد، نتیجه مطلوب - هدایت مردم - را در پی خواهد داشت.

اما چه شده است که وقتی به جامعه نگاه می کنیم، می بینیم چالش ها و تهدیدها، فزاینده شده اند؟ چرا یک دختر جوان، باید به نشانه اعتراض به یک تکلیف اسلامی، روسری بر سر دست بگیرد و در خیابان بایستد؟ چرا در برخی دانشگاه ها به جای سوالات معمول فقهی و اخلاقی و اشتیاق به فهم دینی، با سوالات و چالش ها و شبهه سازی های مواجه می شویم؟ چرا بیشتر پرسش های فضای شبه علمی، اصل و اساس دین و خدا و نبوت را نشانه می گیرد؟ چرا طبق آمارهای رسمی، دانشجویان نمازگزار، کاهش چشم گیر داشته اند و تشکیک نسبت به اعتقادات دینی، یکی از بخش های همیشگی محافل دانشجویی است؟ چرا ازدواج سفید در میان بخشی از جوانان اساسا قبیح به حساب نمی آید و روابط خارج از چارچوب خانواده، قبح سابق را ندارد؟

ممکن است کسی در مقام اشکال بگوید «دین گریزی» اختصاصی به ایران ندارد. بلکه به طور کلی مدرنیسم، تقدس دینی را کم رنگ کرده و طوفان عقلانیت سکولار، درخت تقدس دین را متلاشی ساخته است. بنابراین اگر بخواهیم از این رویداد نتیجه بگیریم که کم کاری فرهنگی داشته ایم، منطقی به نظر نمی رسد؟!

نویسنده ضمن هم دلی فی الجمله با تحلیل فوق، معتقد است نمی توان همه بار را به گردن مدرنیسم انداخت. چرا که به هر حال ما در طول این سال‌ها سخت افزارهایی نظیر تریبون، بودجه، نیروی انسانی و امکانات و از نظر نرم افزاری هم، قرآن و سنت را در اختیار داشته ایم که معتقدیم صرفا نیاز به بیان دارند و پس از تبیین، راه خود را باز می کنند و مخاطب را شیفته خود می سازند. بنابراین، وقتی معتقدیم صِرفِ تبیین اسلام، باعث تبلیغ این دین شریف و گرایش مردم به سوی آن می شود، حتما کم کاری کرده ایم که امروز بخشی از جوانان از آن اعراض می کنند.

لازم است به صراحت بگویم که نویسنده نه قصد سیاه نمایی دارد و نه اساسا این کار را مفید و اخلاقی می داند بلکه تمام همّ و غمّش، بیان کردن این مساله است که در کنار همه دستاورد ها و نتایج که انصافا انکارناپذیر هم است، نباید کاستی ها و نواقص جدی کارمان را انکار و یا نقش خودمان را در بروز این پدیده ها فراموش کنیم؛ به خصوص آن که خود را متولیان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی می دانیم!

بنابراین رسالت علمی و عملی حوزه های علمیه اقتضاء می کند آستین همت بالا بزنند و طرحی نو در اندازند و از مظلومیت اسلام شریف و عزیز، بکاهند. این وضعیت فرهنگی، شایسته و زیبنده ی اسلام نیست و صد البته قابل تغییر است ان شاء الله./۸۴۱/ز۵۰۴/س

منبع

(1): میزان الحکمة، ج 8، ح 13797.

علی بهاری، نویسنده حوزوی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰