پایگاه فرهنگی مذهبی مجازی

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام خمینی (ره)» ثبت شده است

چرا در غفلتی؟!

چرا در غفلتی؟!

...ای عزیز! ببین مولا در دعای "کمیل" در مناجات با خدای تعالی چه عرض می کند:"انت تعلم ضعفی عن قلیل من بلاء الدنیا و عقوباتها" تا آنکه بگوید:"و هذا ما لا تقوم له السموات و الارض" این چه عذابی است که آسمان ها و زمین طاقت آن را ندارند و برای تو تهیه شده و باز تنبه نداری و روز به روز به نسیان، غفلت و خوابت افزوده می شود. هان، ای دل غافل! از خواب برخیز و مهیای سفر آخرت شو "فقد نودی فیکم بالرحیل". صدای رحیل و بانگ کوچ بلند است. عمال حضرت عزرائیل در کارند و تو را در هر آن به سوی عالم آخرت سوق می دهند و باز غافل و نادانی.

 

سید روح الله موسوی خمینی، شرح چهل حدیث، ص176-177

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محور های سخنان مقام معظم رهبری در حرم امام خمینی(ره)

محور های سخنان مقام معظم رهبری در حرم امام خمینی(ره)

مراسم بیست و نهمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی با سخنرانی آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در حرم مطهر امام راحل برگزار شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
تمسک به قرآن و اولیای خدا، علاج امراض روحی

تمسک به قرآن و اولیای خدا، علاج امراض روحی

عزیز، از خواب گران برخیز و این امراض گوناگون را با قرآن و حدیث علاج کن و دست تمسک به حبل الله متین الهی و دامن اولیای خدا زن! پیغمبر خدا(ص) این دو نعمت بزرگ را برای ما گذاشت که به واسطه ی تمسک به آن ها از این گودال ظلمانی طبیعت خود را نجات دهیم و از این زنجیر ها و غل ها خلاصی پیدا کنیم و به سیره ی انبیا و اولیا متصف شویم. خدا نکند انسان پیش از آنکه خود را بسازد جامعه به او رو آورد و در میان مردم نفوذ شخصیتی پیدا کند، که خود را می بازد و گم می کند.


سید روح الله موسوی خمینی، شرج حدیث جنود عقل و جهل، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، ص343


پایگاه فرهنگی حججی ها نوزدهم رمضان سالروز ضربت خوردن حضرت علی (ع) و همچنین چهاردهم خرداد سالروز رحلت جانگداز بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی(ره) را تسلیت عرض می کند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ولایت مداری

ولایت مداری

حضرت آیت الله حائری شیرازی(ره) می فرماید:"در سال 68، وقتی در مدرسه حقانی کار می کردم، می خواستم به امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) نامه ای بنویسم و استعفا بدهم تا به کار های فرهنگی برسم. به ذهنم رسید تا نامه را به رییس جمهور وقت(امام خامنه ای حفظه الله) بدهم تا کار صورت جدی تری به خود بگیرد. نامه را به ایشان دادم، اما نگفتم محتوای نامه چیست و ایشان هم از باب رفاقت نامه را به دفتر بردند. بعد از آن از ایشان پرسیدم:"اگر دوره ی ریاست جمهوری شما تمام شود، به چه کاری مشغول می شوید؟" ایشان در پاسخ فرمودند:"اگر امام(ره) مرا نهی نکند، به حوزه می روم. اما اگر امام بگوید به بخش عقیدتی-سیاسی یکی از ژاندارمری های سیستان و بلوچستان برو، تعلل نخواهم کرد."

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خدمت به مظلومان

خدمت به مظلومان

پسرم! سعی کن که با حق الناس از این جهان رخت نبندی، که کار بسیار مشکل می شود. سر و کار انسان با خدای تعالی، که ارحم الراحمین است، بسیار سهل تر است تا سر و کار با انسان ها...و از امور مهمی که لازم است وصیت نمایم، اعانت نمودن به بندگان خدا، خصوصا محرومان و مستمندان که در جامعه مظلوم و بی پناه اند. هر چه توان داری در خدمت اینان، که بهترین زاد راه توست...، به کار بر و هر چه توانی در خدمت مظلومان ...کوشش کن.


سید روح الله موسوی خمینی، صحیفه امام، ج16، ص 233-234

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

خدمت به خلق

پسرم، هیچ گاه در خدمت به خلق الله خود را طلبکار مدان که آنان، به حق، منت بر ما دارند، که وسیله خدمت به او جل و علا هستند و در خدمت به آنان دنبال کسب شهرت و محبوبیت مباش که این خود حیله شیطان است که ما را در کام خود فرو برد و در خدمت به بندگان خدا آن چه برای آنان پر نفع تر است انتخاب کن، نه آنچه برای خود یا دوستان خود، که این علامت صدق به پیشگاه مقدس او جل و اعلاست.


سید روح الله موسوی خمینی، سرالصلاه تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1388، مقدمه، ص30

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

درسی از سیره زندگی امام خمینی (ره)

شاید یکی از زیباترین لحظات و دقایق زندگی جنگی همه فرماندهان و رزمندگان، دیدار هایی بود که بعد از پایان عملیات ها با حضرت امام داشتند. در یکی از این دیدارها بود که تا امام (ره) آمد توی اتاق و روی صندلی نشست، شهید حسن باقری اجازه خواست با دوربینی که خودش آورده بود دو سه عکس یادگاری بگیرد. امام (ره) گفت:"چه ایرادی داره پسرم؟!" یکی از محافظ ها اشاره کرد که فلش دوربین برای چشم امام خوب نیست. حسن لامپ اتاق را روشن کرد تا عکس ها خراب نشود. زود سه چهار عکس پشت سر هم گرفت و نشست روی زمین. سکوت بر اتاق حاکم شد. آقای رضایی آماده گزارش بود که امام (ره) از روی صندلی بلند شد. همه همراه او بلند شدند و با تعجب به هم نگاه کردند. امام (ره) ار کنار فرماندهان رد شد و رفت کلید برق و چراغ را خاموش کرد. در آن وقت روز نیازی به لامپ نبود، اما برای همه مان جالب بود که چرا هیچ کس به این قضیه توجه نداشت و جالب تر آنکه چرا امام (ره) به کسی دستور نداد چراغ ها را خاموش کند و خودش شخصا بلند شد و کلید را زد.


روایتی از سردار محمد جعفر اسدی، فرمانده لشکر 33 المهدی (عج)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰