دورتادور نشسته بودیم. نقشه آن وسط پهن بود. حسین گفت:"تا یادم نرفته اینو بگم: اونجا که رفته بودیم برای مانور، یه تیکه زمین بود. گندم کاشته بودن. یه مقدار از گندم ها از بین رفته، بگید بچه ها ببیینن چقدر از بین رفته، پولشو به صاحبش بدین."

 

فاطمه غفاری، یادگاران7، خاطرات شهید حسین خرازی، تهران، روایت فتح، 1381