دورتادور نشسته بودیم. نقشه آن وسط پهن بود. حسین گفت:"تا یادم نرفته اینو بگم: اونجا که رفته بودیم برای مانور، یه تیکه زمین بود. گندم کاشته بودن. یه مقدار از گندم ها از بین رفته، بگید بچه ها ببیینن چقدر از بین رفته، پولشو به صاحبش بدین."
فاطمه غفاری، یادگاران7، خاطرات شهید حسین خرازی، تهران، روایت فتح، 1381
اگر بخواهیم استغفار - این نعمت الهی - را به دست بیاوریم، دو خصلت را باید از خودمان دور کنیم؛ یکی غفلت و دیگری غرور. غفلت یعنی انسان به کلی متوجه و متنبه نباشد که گناهی از او سر می زند، مثل بعضی از مردم. بعضی از این افراد غافل، اصلا به ثواب و عقاب عقیده ای ندارند. بعضی به ثواب و عقاب هم عقیده دارند اما غرق در غفلت اند و اصلا ملتفت نیستند که چه کار می کنند. اگر این را در زندگی روزمره خودمان قدری ریز کنیم، خواهیم دید که بعضی از حالات زندگی ما شبیه حالات غافلان است. غفلت، دشمنی بسیار عجیب و خطر بزرگی است. شاید واقعا برای انسان هیچ خطری بالاتر و هیچ دشمنی بزرگ تر از غفلت نباشد. ... در اصطلاحات قرآنی، آن چیزی که نقطه مقابل این غفلت است تقواست. تقوا بعنی به هوش بودن و دائم مراقب خود بودن.
بخشی از بیانات مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه تهران 1375/10/28
ادب در زندگی را زینت هر عملی قرار دهید...از همسرتان تشکر کنید. هرچند غذایی که پخته شور یا بد شده باشد. وقتی از غذا ابراز رضایت می کنید، همسرتان خوشحال می شود و این باعث رشد و پیشرفت معنوی شما می گردد. یک بار من در جوانی در خانه با خانواده بد اخلاقی کردم، در عالم معنا به من گفتند:"بیست سال ناله های تو بی اثر شد."
محمدجواد نورمحمدی، ناگفته های عارفان، دفتر سوم، قم، آفتاب خوبان، 1379، سفارش اخلاقی حضرت آیت الله سعادت پرور(رضوان الله تعالی علیه)
مرحوم عارف بالله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی فرمودند: من کتابی نوشتم و پیش از چاپ دیدم مرحوم فیض کاشانی در همین موضوع کتاب نوشته است. برای چاپ به شک افتادم؛ روزه گرفتم و به دستورالعملی که برای دیدن امامان در خواب است به امام صادق(ع) متول شدم. در خواب امام(ع) را دیدم و سوال کردم:آیا کتاب فیض بهتر است یا کتاب من؟...امام(ع) سکوت کردند...عرض کردم:آیا همچو شما، سائل را محروم کند؟...امام(ع) فرموندند:کتاب فیض بهتر است...پس کتابم را محو کردم.
محمدجواد نور محمدی، شیخ مناجاتیان، قم، مهر خوبان، 1382، ص81-82
سردار شهید علیرضا عاصمی - فرمانده تخریب قرارگاه های خاتم، کربلا و نجف - همیشه یک تبسم زیبا داشت. وارد خانه که می شد، قبل از حرف زدن لبخند می زد. عصبانی نمی شد؛ صبور بود. اعتقادش این بود که این زندگی موقت است و نباید سر مسائل کوچک خود را درگیر کنیم. گاهی وقت ها از شدت خستگی خوابش نمی برد. یک روز مشغول آشپزی بودم. علی هم کنار دیوار تکیه داد و مشغول صحبت با من شد، تا اینکه چند دقیقه بعد، هنگامی که خواستم آب و غذایی برای او ببرم، نگاه کردم دیدم کنار دیوار خوابش برده، ولی با همین وضعیت خیلی از مواقع کمک کار من در منزل بود. مثلا اجازه نمی داد که هر شب از خواب بلند شوم و به بچه برسم. می گفت:"یک شب من یک شب شما..."یک شب شام آماده کرده بودم که متوجه شدیم همسایه ما شام درست نکرده، چون تصور می کرده که همسرشان به منزل نمی آید؛ فورا علی غذای ما را برای آن ها برد. گفتم:"خودمان؟!" گفت:"ما نان و ماست می خوریم...".
جمعی از نویسندگان، همسرداری سرداران شهید، تهران، موسسه فرهنگی و هنری قدر ولایت، 1389، فصل سردار شهید علیرضا عاصمی
عزیز، از خواب گران برخیز و این امراض گوناگون را با قرآن و حدیث علاج کن و دست تمسک به حبل الله متین الهی و دامن اولیای خدا زن! پیغمبر خدا(ص) این دو نعمت بزرگ را برای ما گذاشت که به واسطه ی تمسک به آن ها از این گودال ظلمانی طبیعت خود را نجات دهیم و از این زنجیر ها و غل ها خلاصی پیدا کنیم و به سیره ی انبیا و اولیا متصف شویم. خدا نکند انسان پیش از آنکه خود را بسازد جامعه به او رو آورد و در میان مردم نفوذ شخصیتی پیدا کند، که خود را می بازد و گم می کند.
سید روح الله موسوی خمینی، شرج حدیث جنود عقل و جهل، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، ص343
پایگاه فرهنگی حججی ها نوزدهم رمضان سالروز ضربت خوردن حضرت علی (ع) و همچنین چهاردهم خرداد سالروز رحلت جانگداز بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی(ره) را تسلیت عرض می کند.